نسیم توحید

💠 یادی از مرحوم مولانا حبیب الله سپاهی (رحمه‌الله) قصه فوت تورا ناگه شنیدن زود بوددر عزایت جامه اندر تن دریدن زود بودآخر ای یار همه، ای مظهر مهر و وفادر سرای جاودان منزل گزیدن زود بود ◽قلم ناخو

جستجوگر پیشرفته سایت



یادی از استاد عزیزم مرحوم مولانا حبیب الله سپاهی
نظرات (0)

💠 یادی از مرحوم مولانا حبیب الله سپاهی (رحمه‌الله)


قصه فوت تورا ناگه شنیدن زود بود
در عزایت جامه اندر تن دریدن زود بود
آخر ای یار همه، ای مظهر مهر و وفا
در سرای جاودان منزل گزیدن زود بود

◽قلم ناخودآگاه شروع به حرکت کرد تا از آن مرد اخلاص و اندیشه بنویسد، از استادی که باعث شد قلم‌های پررنگی در تاریخ و جامعه اسلامی پدید آیند و طلابی تربیت کرد که از بیان احساسات و عواطف برحق مسلمانی در بزرگ ترین مجامع و مجالس هراسی ندارند، آری وی مولانا حبیب الله سپاهی - رحمة الله علیه - معاون پرورشی مدرسه دارالقرآن سراوان بود؛ از آن مردی می گویم که در اخلاص و اندیشه نیک مردی از رجال دوران بود؛ از استادم می‌گویم، از آنچه که با دو چشم سر دیده ام، نه اغراق می کنم و نه ستایش، بلکه حقیقتی آشکار است؛ مولانا در  مدرسه دینی اگر در یک طلبه کمترین استعدادی می‌دید فرق نمیکند در چه حوزه ایی می بود، سرودخوانی، سخنرانی، مقاله نویسی و... وی را تشویق میکرد.
 همواره طلاب را به راه و روش درست سوق داده و راهنمایی میکرد؛ گاهی اوقات به صورت عمومی  و بعضی مواقع به تنهایی.  از ویژگی‌های بارز و اخلاقی مولانا که کم‌نظیر هست این بود که بر هیچکس تبعیض قائل نمی شد، فرق نمی کرد چه فقیر و غنی، بزرگ و کوچک احترام همه را همانطور که شایسته و شأن یک فرد مومن بود می‌داشت.
 هیچ کاری را بدون مشوره شروع نمی کرد و در مقابل کسی که خلاف سنت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فعلی را انجام می‌داد برخورد می‌کرد.
بر آنچه از  علم را می‌دانست عمل می‌کرد و آنچه نمی دانست از علما و بزرگان می‌پرسید، در جلسات تمرین و تبلیغ برای اینکه طلاب شوق و رغبت بیشتری به سرودخوانی، سخنرانی و... نشان دهند، از نحوه بیان همه علما و تقلید صدای آنها برای حاضرین می‌گفت، از خاطرات دوران طلبگی برای طلاب یادآوری می کرد، در اوقات و حضور در کلاس درس بسیار حساس بود، یادم می آید، که چند ماه قبل برای معالجه به شیراز رفته بود، زمانی که برگشت ابتدا در کلاس درس حاضر شد و بعدا برای استراحت و دیدن خانواده رفت‌.
چه کنم و چه  بگویم سخن زیاد است و خاطرات طولانی اما جای بسی ناراحتی است که این گل زیبای گلستان دارالقرآن، استاد خبره و جوان جامعه اسلامی، زود رنگ پاییزی به خود گرفت و سحرگاهان به علت بیماری سخت سرطان به ندای رب لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست.

 روحش شاد و راهش پر رهرو باد
خدواند متعال مکانش را در جوار رحمات و انعامات خویش بگرداند.

📝 مسعود پرکی یکی از شاگردان استاد

🍃🍃🍃🍃🍃



امتیاز: نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0

بازدید :19
برچسب ها : استاد- مرحوم- دلنوشته- موت- علم و ادب-
نویسنده
نویسنده : مرجع بانک دلنوشته و مقالات اسلامی
تاریخ : پنجشنبه 16 اردیبهشت 1400
زمان : 16:08
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
:: از یهود نترسید ( تاریخ : شنبه 05 تیر 1400)
:: فکر و فعالیت جهانگیر ( تاریخ : یکشنبه 23 خرداد 1400)
:: اشک شادی ( تاریخ : جمعه 14 خرداد 1400)
:: صورت اسلام و حقیقت اسلام ( تاریخ : جمعه 14 خرداد 1400)
:: تاثیر رسانه در عصر حاضر و لزوم توجه مدارس دینی به فعالیت های رسانه‌ای و مطبوعاتی ( تاریخ : شنبه 08 خرداد 1400)
:: فاتح قدس ( تاریخ : پنجشنبه 30 اردیبهشت 1400)
:: حضرت مولانا محمد دهقان رحمه الله ( تاریخ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400)
:: خورشید شهرستان سراوان غروب کرد ( تاریخ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400)
:: سنبل و نماد فروتنی و تواضع شیخ الحدیث مولانا محمد دهقان رحمه الله ( تاریخ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400)
:: ماه رمضان از ما چه میخواهد ( تاریخ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1400)


بالای صفحه